Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Begriff hier eingeben!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 108 (1532 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch Persisch Menu
im Schritt U با سرعت پیاده روی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Bürgersteig {m} U پیاده رو
zu Fuss U پیاده
Bankett {n} U پیاده رو
Fußweg {m} U پیاده رو
Fußpfad {m} U پیاده رو
absetzen U پیاده کردن
Straßenrand {m} U لبه پیاده رو
Fußgänger {m} U عابر پیاده
zu Fuß gehen U پیاده رفتن
spazieren U پیاده رفتن
Fußreise {f} U سفر پیاده
Begehung {f} U پیاده روی
Fußvolk {n} U پیاده نظام
Ich habe mich verlaufen. U گم شده ام. [پیاده]
Bauer {m} U مهره پیاده [شطرنج]
Ausbau {m} U پیاده کردن [موتور]
Anlandung {f} U از کشتی پیاده شدن
Fußweg {m} U راه عابر پیاده
wandern U پیاده روی کردن
Jemanden aussteigen lassen U کسی را پیاده کردن
Bordstein {m} U حاشیه سنگی پیاده رو
Bordkante {f} U حاشیه سنگی پیاده رو
Können Sie mir sagen wenn ich aussteigen muss? U میتوانید به من بگویید کی پیاده بشوم؟
Abbau {m} U پیاده کردن [ماشین آلات]
Fußgängerübergang {m} U محل خط کشی عبور پیاده
Fußgängerüberweg {m} U محل خط کشی عبور پیاده
Zebrastreifen {pl} U محل خط کشی عبور پیاده
Ich muss hier aussteigen. U باید اینجا پیاده بشوم.
aus einem Fahrzeug aussteigen U پیاده شدن از وسیله نقلیه ای
absteigen U پیاده شدن [وسیله حمل و نقل]
Wie viele Minuten zu Fuss? U چند دقیقه پیاده طول می کشد؟
aussteigen lassen U پیاده کردن [وسیله حمل و نقل]
aussteigen U پیاده شدن [وسیله حمل و نقل]
Können Sie mir sagen wenn ich raus muss? U میتوانید به من بگویید کی پیاده بشوم؟ [روزمره]
Fahrradstreifen {m} U راه دوچرخه [در پیاده رو ی زمین جاده]
Radfahrstreifen {m} U راه دوچرخه [در پیاده رو یا زمین جاده]
Setzen Sie mich vor dem Bahnhof ab! U من را جلوی ایستگاه راه آهن پیاده کنید!
Abschluss... U پایانی [انتهایی] [محل پیاده وسوار کردن ]
End... U پایانی [انتهایی] [محل پیاده وسوار کردن ]
Anschluss... U پایانی [انتهایی] [محل پیاده وسوار کردن ]
Verkehrsinsel {f} U سکوی وسط خیابان برای ایستادن پیاده رو
Man kommt nur zu Fuß dorthin. U به جز پیاده جوری دیگر نمی شود به آنجا رفت.
Endstation. Alle aussteigen. U آخرین ایستگاه. همه پیاده بشن. [حمل و نقل]
Welcher Halt für Brandenburger Tor? U کدام ایستگاه مترو [پیاده بشوم ] برای دروازه براندنبورگ؟
Fußgängerzone {f} U منطقه عبور پیاده [خیابان با آجر سرخ پوشیده شده با سر تا سر مغازه]
Flinkheit {f} U سرعت
Fahrt {f} U سرعت
rasen U با سرعت دویدن
sausen U با سرعت دویدن
sausen U به سرعت رفتن
flitzen U با سرعت دویدن
Schnelligkeit {f} U سرعت حرکت
Drehgeschwindigkeit {f} U سرعت گردش
Fluggeschwindigkeit {f} U سرعت پرواز
Entwicklungsbeschleunigung {f} U سرعت تکامل
Durchschnittsgeschwindigkeit {f} U حد متوسط سرعت
hetzen U به سرعت رفتن
preschen U به سرعت رفتن
huschen U به سرعت رفتن
düsen U به سرعت رفتن
fetzen U به سرعت رفتن
fegen U به سرعت رفتن
flitzen U به سرعت رفتن
Drehgeschwindigkeit {f} U سرعت دورانی
Endgeschwindigkeit {f} U سرعت نهایی
Fahrtenschreiber {m} U سرعت نما
Schnelligkeit {f} U سرعت انتقال
Drehzahl {f} U سرعت چرخش
Geschwindigkeitsstufe {f} U مرحله سرعت
Geschwindigkeitsstufe {f} U سطح سرعت
Beschleunigung {f} U سرعت عمل
Fahrtenschreiber {m} U سرعت سنج
schießen U به سرعت رفتن
Geschwindigkeit {f} U سرعت [تندی]
Eile {f} U سرعت [تندی]
Fahrt aufnehmen U سرعت گرفتن
Rasen {n} U سرعت و عجله [رانندگی]
düsen U به سرعت انجام دادن
Fluchtgeschwindigkeit {f} U سرعت گریز از مرکز
Fallgeschwindigkeit {f} U سرعت در سقوط آزاد
huschen U به سرعت انجام دادن
preschen U به سرعت انجام دادن
Fallgeschwindigkeit {f} U سرعت سقوط اجسام
Geschwindigkeitsbetrag {m} U مقدار سرعت [فیزیک]
Geschwindigkeitsvektor {m} U بردار سرعت [فیزیک]
Geschwindigkeitsstufen {pl} U سطح های سرعت
Geschwindigkeitsbetrag {m} U اسکالار سرعت [فیزیک]
schießen U به سرعت انجام دادن
sausen U به سرعت انجام دادن
fegen U به سرعت انجام دادن
flitzen U به سرعت انجام دادن
fetzen U به سرعت انجام دادن
Fahrgeschwindigkeit {f} U سرعت حرکت [وسیله نقلیه]
rasen U با سرعت زیاد حرکت کردن
flitzen U با سرعت زیاد حرکت کردن
sausen U با سرعت زیاد حرکت کردن
Fahrtschreiber {m} U سرعت و مسافت سنج [ وسایل نقلیه خودرو]
Fahrtenschreiber {m} U سرعت و مسافت سنج [ وسایل نقلیه خودرو]
Tachograph {m} U سرعت و مسافت سنج [ وسایل نقلیه خودرو]
Tachograf {m} U سرعت و مسافت سنج [ وسایل نقلیه خودرو]
Knoten {m} U [واحد سرعت دریایی معادل ۱۸۵۲ متر درساعت]
Ich kannte das Tempolimit nicht. U من نمی دانستم بالاترین اندازه سرعت چقدر است.
eine Kurve schneiden <idiom> U در پیچ جاده ای ماشین را به درون راه راندن تا با سرعت بیشتر رانندگی بشود [اصطلاح روزمره]
Knoten {m} U نات [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
Verzögerungszeit {f} U زمان تاخیر [تاخیر در سرعت و فاصله] [کندی] [تاخیر در انتقال] [الکترونیک] [مهندسی برق]
Knoten {m} U میل دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
Knoten {m} U گره دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
Recent search history Forum search
1من میخوام بروم فرانکفورت
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Deudic.com